دیداری از جنس بیعت دو نسل/ شوق دهه هشتادیها از دیدار امام امت
برای ماهایی که تمام تصورمان از روحالله موسوی خمینی همان عکس ابتدای کتابهای دوران مدرسه است و قاب کهنه بالای تخته، هنوز هم دیر نشده است تا امام و مقتدای فقید خود را بشناسیم؛ در واقع دیر که شده اما ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
ما همان دهه هشتادی هایی هستیم که نه دوران خمینی را دیده و نه زیسته ایم، اما او را امام خود میدانیم و خود را سرباز او. ما حتی آن سربازهای در گهواره اش هم نیستیم! ببین این عالم مقتدر چه کرده که دقیقاً متولدین یک قرن بعد از خودش را اینگونه شیفته و شیدا کرده است.
از نسلی سخن میگوئیم که تمام اندیشکده ها و رسانههای دشمن روی این نسل تمرکز کرده و برای لحظه لحظه زندگی آن برنامه ریخته و محتوای مدنظر خود را تولید میکنند. نسلی که زیر آماج تیرهای فضای مجازی قرار گرفته و خیلی اندک میتواند فرصت تنفس در فضای سالم را برای خود مهیا کند.
اما این وسط چه اتفاقی افتاده که متولدین این نسل را اینگونه به متولد سال ۱۲۸۱ گره زده که برای سالروز ارتحالش، حاضرند کیلومترها از شهر و روستای خود فاصله بگیرند و زیر تابش اشعههای بیرحم خورشید خرداد ماه ساعتها منتظر بمانند تا بتوانند خودشان را به مرقد مطهر برسانند؟
بعد از نماز صبح آماده شدیم و با طلوع آفتاب به سمت مرقد مطهر امام خمینی راه افتادیم. پس از حدود ۴۵ دقیقه پیاده روی آب بطری هایمان به نصف رسیده بود. با اینکه اول صبح بود اما هوا به حدی حرارت داشت که لبهای مان خشک شده بود.
از میان پارکینگها که رد میشدیم تعداد زیادی از اتوبوسها هم کنار هم پارک شده و مردم با لباسهای محلی اطراف آنها بودند.
کرمانشاه، کردستان، لرستان و چند استان دیگر که لباس زیبای محلی شأن، گویای محل زندگی شأن بود، ساعتها مسیر را طی کرده تا به محضر امامین انقلاب شرفیاب شوند.
یکی یکی گیت های بازرسی را رد کرده و بطریهای آب نیمه مان را هم رها کردیم و بالاخره وارد حرم مطهر شدیم. برای اولین بار دقیقاً روبروی خمینی کبیر ایستادیم. چه عظمتی داشت! هم خودش هم حرمش؛ خدمت بنیانگذار انقلاب اسلامی عرض سلام و احترام کرده و چند دقیقهای به تلاوت فاتحه و صلوات مشغول شدیم.
سپس با عجله از خادمی که با مهربانی دم در خوشامد میگفت آدرس جایگاه را جویا شدیم. با دست جایی را نشانمان داد و ما هم دنبال همان مسیر رفتیم. روبروی صندوق حضرت امام، سکویی با ارتفاع چند متری، با پس زمینه پردهای آبی رنگ که قاب عکس امام مایه زینت آن بود قرار داشت.
یک صندلی چوبی قهوهای رنگ به همراه پرچم سه رنگ ایران عزیز هم روی سکو بود. همین قدر ساده! بعد از چند بار تعویض مکان، بالاخره یک نقطه که دید بهتری نسبت به جایگاه داشت را انتخاب کردیم. بیش از ۲ ساعت به شروع برنامه مانده بود اما مردم مشغول شعار دادن بودند.
لحظه به لحظه به تعداد جمعیت حاضر در حرم افزوده میشد و شعارها جان بیشتری میگرفت. صدای «یاعلی» از سمت برادران بلند میشد و از سمت خواهران پاسخ «یاحسین» دریافت میشد. راست میگفتند؛ آن همه لشکر فقط میتوانست به یک علت آنجا جمع شود و آن هم عشق به رهبری بود. مردم خونهای در رگهایشان را تقدیم میکردند و در مقابل آمریکا، مشتهایشان را گره کرده و از آن بیزاری میجستند.
عدهای عکس شهدا را در دست گرفته و آن را علم افتخار دیار و ولایت شأن میدانستند. عدهای هم مشغول نوشتن عباراتی در کف دستانشان بودند. جانم فدای رهبر، زن زندگی شهادت و … از جمله این دست نوشتهها بود. از رنگ سربندها و پارچههای دور گردن گروهها مشخص بود امام میزبان کل کشور بود؛ فراهان، تبریز، ارومیه، مشهد، گیلان، گلستان و ما اهالی خراسانشمالی.
حدود ۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای سراسر استان این توفیق نصیبمان شد که در سالروز رحلت امام خمینی در مرقد مطهر ایشان حاضر شویم و با آرمانهایی که امام تمام عمرش را برای تحقق آنان صرف کرد، بیعت کنیم.
علاوه بر ما حدود ۲ هزار نفر دیگر از خراسانشمالی، برای سالروز رحلت امام خمینی و تجدید بیعت با رهبر معظم انقلاب عازم مرقد مطهر شده بودند.
عقربه ساعت سفیدرنگ سمت چپ مرقد، کم کم به ۸ نزدیک میشد و خبری خوش را مژده میداد. با آمدن مجری، برنامه شروع شد. ابتدا قاری چند آیه از قرآن کریم را تلاوت و فضا را معطر به عطر کلام خدا کرد. چندی بعد مداح آمد و چند بیتی در مدح اهل بیت خواند و سپس به سوگ امام پرداخت.
کار مداح با چند یا حسین بلند تمام شد و جمعیت آماده ورود حضرت آقا بود. دوباره مجری آمد و چند بیتی شعر خواند. صحبتهایش که تمام شد، مردم شروع کردند به شعار دادن. این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده. کم کم پرده کنار رفت. رهبر معظم انقلاب، خیلی با طمانینه و با لبخندی روی لب، مقتدرانه گام برمیداشتند و برای مردم دست تکان میدادند.
اشک شوق مردم مخصوصاً دیدار اولیها بند نمیآمد. عدهای از دیدن ایشان آنقدر ذوق زده شده بودند که دیگر خودجوش شعار میدادند. همه دست راست را بالا آورده و عرض ارادت میکردند. چند دقیقهای به همین منوال گذشت تا اینکه آقا اشاره کردند فضا آرام شود و مردم هم نشستند.
اما هنوز هم اشکها جاری بود و لبها خندان. عکس شهدا بالای سرها خودنمایی میکردند و شعار نویسی های کف دستان حالا فرصت بروز و ظهور پیدا کرده بودند. روبروی من و دوستانم مادری نشسته بود که فرزند خردسالش را روی گردنش گذاشته بود تا او هم بتواند رهبر انقلاب را از نزدیک ببیند.
کنارمان هم یک خانم سالخورده نشسته بود که مدام زیر لب شعار میداد و اظهار محبت میکرد. کمی آنطرف تر نیز مادری مشغول بستن سربند «رهسپاریم با ولایت تا شهادت» روی سر دختر نوجوانش بود.
رهبر انقلاب در سخنان شأن تاکید ویژه به شناخت شخصیت امام خمینی کرده و شخصیت ایشان را محو نشدنی دانستند. امام تنها یک عالم دینی نبود. امام در فقه، در فلسفه، در عرفان نظری، سرآمد بود و هم در ایمان و تقوا و رفتارهای پرهیزکارانه. هم در استحکام شخصیّت و قوّت اراده سرآمد است، هم در قیامِ لله و سیاستورزیِ انقلابی و ایجادِ تحوّل در نظامِ بشری سرآمد و یگانه بود. نسل ما آنگونه که باید با این انسان بزرگ آشنا نشده است.
لذا شناخت ابعاد مختلف زندگی امام، کتب امام و رفتار و منش امام بر همه واجب است تا بتوانیم با مبانی اندیشهای ایشان آشنا شده و پیرو خوبی برای جانشین ایشان باشیم. شاید رحلت امام خمینی (ره) در ۱۴ خرداد ۶۸، اتفاقی تلخ و بینظیر در تاریخ کشور به شمار آید اما با نعمت انتخاب جانشین شایسته ایشان، آیت الله خامنه ای این زخم بزرگ التیام یافت و باعث شد انقلاب اسلامی با رهنمودهای امامین انقلاب در ۴۵ سال گذشته ضمن حفظ اصالت شعارهایش و کشیدن خط بطلان بر ادامه سلطنت حکومتی ظالم، امروز صاحب دستاوردهای بزرگی در سطح ملی و جهانی باشد.